سلام
خیلی وقت بود که میخواستم نوشتن این وبلاگ را شروع کنم اما بدلیل مشغله زیاد نمیشد . از صبح تا بعد از ظهر که سر کارم و الان شلوغ ترین روزهای کاریم است طوریکه حتی وقت نفس کشیدن هم ندارم چه برسه به فکرکردن ... وبعدازظهرها هم مشغول درس خواندن ( باور نکنید) باید پایان نامه ام رو شروع کنم و از آنجایی که هنوز موضوع ام تصویب نشده اصلا وضعیت خوبی ندارم.
خلاصه فکرم انقدر اینطرف اونطرف چرخ میخوره که انگار اختیارش اصلا دست من نیست .صبح ها سر کار یاد استادراهنمام ...الکترود....عایق....جریانهای فشار قوی و..... هستم وبعدازظهرها که میخوام روی proposal پایان نامه ام کار کنم یاد رئیسم ....دکلهای NN,AA,CC ....امتیاز فنی...نامه هایی که از یک هفته پیش جمع شده ...گزارش سالانه ، ماهانه ، هفتگی ، روزانه و (از دست این رئیسها).....خلاصه تنها چیزی که انگار به کلی فراموش شده خودم ، دلبستگی هام و چیزهایی است که بهشون علاقه دارم... بگذریم...
به هر حال تصمیم گرفتم تو وقت اضافه ای که برام باقی میمونه نوشتن وبلاگم رو شروع کنم .دوست دارم بیشتر از نقاشی بنویسم چون من عاشق نقاشی ام و مثل کسی که می گفت " من شاعرم وگاهی تاثرات مرا دیوانه میکنند" باید بگویم بوی رنگ دیوانه ام میکند.تنها وقتی نقاشی میکشم ، به هیچ چیز فکر نمیکنم جز قلم مو و پالتی پر از رنگ که در دستم است و بوی رنگی که انگار اصلا متعلق به این دنیای خاکستری خسته کننده نیست .
نقاشی و به نوعی هر فعالیتی که کمی با این دنیای بیروح فاصله داشته باشد به عبارتی هنر محور اصلی این وبلگ است.
خیلی وقت بود که میخواستم نوشتن این وبلاگ را شروع کنم اما بدلیل مشغله زیاد نمیشد . از صبح تا بعد از ظهر که سر کارم و الان شلوغ ترین روزهای کاریم است طوریکه حتی وقت نفس کشیدن هم ندارم چه برسه به فکرکردن ... وبعدازظهرها هم مشغول درس خواندن ( باور نکنید) باید پایان نامه ام رو شروع کنم و از آنجایی که هنوز موضوع ام تصویب نشده اصلا وضعیت خوبی ندارم.
خلاصه فکرم انقدر اینطرف اونطرف چرخ میخوره که انگار اختیارش اصلا دست من نیست .صبح ها سر کار یاد استادراهنمام ...الکترود....عایق....جریانهای فشار قوی و..... هستم وبعدازظهرها که میخوام روی proposal پایان نامه ام کار کنم یاد رئیسم ....دکلهای NN,AA,CC ....امتیاز فنی...نامه هایی که از یک هفته پیش جمع شده ...گزارش سالانه ، ماهانه ، هفتگی ، روزانه و (از دست این رئیسها).....خلاصه تنها چیزی که انگار به کلی فراموش شده خودم ، دلبستگی هام و چیزهایی است که بهشون علاقه دارم... بگذریم...
به هر حال تصمیم گرفتم تو وقت اضافه ای که برام باقی میمونه نوشتن وبلاگم رو شروع کنم .دوست دارم بیشتر از نقاشی بنویسم چون من عاشق نقاشی ام و مثل کسی که می گفت " من شاعرم وگاهی تاثرات مرا دیوانه میکنند" باید بگویم بوی رنگ دیوانه ام میکند.تنها وقتی نقاشی میکشم ، به هیچ چیز فکر نمیکنم جز قلم مو و پالتی پر از رنگ که در دستم است و بوی رنگی که انگار اصلا متعلق به این دنیای خاکستری خسته کننده نیست .
نقاشی و به نوعی هر فعالیتی که کمی با این دنیای بیروح فاصله داشته باشد به عبارتی هنر محور اصلی این وبلگ است.
No comments:
Post a Comment